فقط تو

 

ای پناه قلبهای بی پناه ای امید آسمان های غریب 
ای به رنگ اشک های گرم شمع ای چنان لبخند میخک ها نجیب 
ای دوای درد دلهای اسیر ای نگاهت مرهم زخم بهار 
ای عبور تو غروب آرزو ای ز شبنم های رویا یادگار 
کوچه دل با تو زیبا میشود 
تو شفا بخش نگاه عاشقی 
مهربانی نازننی مثل عشق 
با تمام شاپرک ها صادق ی
چشم هایت مثل رنگین کمان دست هایت باغ پک نسترن 
قلب اقیانوسی از شوق و نگاه با دلت پروانه شد احساس من 
قلب من یک جاده تاریک بود 
با تو قلبم کلبه پیوند شد 
اشک هایم مثل نیلوفر شکفت 
حاصلش یک آسمان لبخند شد 
مرز ما گلدانی از احساس شد 
 تو گلدان پیچکی از عاطفه 
تو شدی راز شکفتن 
من شدم برگ سبز و کوچکی از عاطفه 
ای تماشای تو یک حس لطیف 
 بی تو فرش ک.چه های بارانی ست 
بی تو صد نیلوفر عاشق هنوز 
در حصار عاشقی زندانی ست 
قلب من تقدیم چشمان تو شد 
عشق یعنی تا ابد آبی شدن 
عشق یعنی لحظه ای بارانی و 
لحظه ای شفاف و مهتابی شدن 
عشق یعنی لذت یک آرزو 
عشق یعنی یک بلای ماندگار 
عشق یعنی هدیه ای از آسمان 
عشق یعنی یک صفای سازگار 
عشق یعنی با وجود زندگی دور از آداب مردم زیستن 
عشق یعنی لحظه ای خندیدن و 
 سال ها اشک ندامت ریختن 
عشق یعنی زنگ تکرار نگاه 
عشق یعنی لحظه ای زیبا شدن 
عشق یعنی قطره بودن سوختن 
عشق یعنی راهی دریا شدن 
هر چه هست این عشق صد ها قلب صاف 
با حضورش ‌آبی و بی کینه است 
عشق یعنی سبز بودن تا ابد 
عشق رنگ نقره اینه است 
تو گل گلدان قلب من شدی 
عشق شد یک برگ از گلدان تو 
در بهار آرزوها می دهد 
 میوه های عاطفه چشمان تو 
چشمهایم باز بارانی شدند 
قلبم اما گشت دریای ز عشق 
دل گذشت از کوچه های خاطره 
ر.ح شد مضمون و معنایی ز عشق
باید از آرامش دل ها گذشت 
شادمان چون لحظه دیدار شد 
بهترین تسکین دل این جمله است 
باید از پیوند تو سرشار شد 

 

سه شنبه 26 / 8 / 1392 13:36 |- دخترکه تنها -|

بخواب اي غنچه ‏ي پرپر، بخواب اي کودک مادر

علي اصغرم لالاي، لايي مادرم لالاي‏

عزيزم از چه بي‏تابي چرا مادر نمي‏خوابي؟

گمانم تشنه آبي، علي اصغرم لالاي‏

مزن آتش به جان من، مبر تاب و توان من

ببين اشک روان من، علي اصغرم لالاي‏

چرا مادر علي جانم نمي‏گيري تو پستانم

چه مي‏خواهي نمي‏دانم، علي اصغرم لالاي‏

عزيز من مکن غوغا بخواب اي کودک زيبا

مسوزان قلب مادر را، علي اصغرم لالاي‏

مزن آتش دل من را مسوزان حاصل من را

علي اصغرم لالاي، لالايي مادرم لالاي‏

چه شور است اين به سر داري، مگر ميل سفر داري؟

مکان و منزل من را علي اصغرم لالاي‏

نخوابم در کنار تو خزان گردد بهار تو

چنين مادر مکن زاري، علي اصغرم لالاي‏

دو شنبه 18 / 8 / 1392 18:36 |- دخترکه تنها -|

شش ماهه على به دوش بابش دادند / یک جام از آن باده نابش دادند

چون با لب تشنه حاجت آب نمود / با تیر سه شعبه اى جوابش دادند . . .


ℭoη†iηuê
دو شنبه 18 / 8 / 1392 18:26 |- دخترکه تنها -|

ϰ-†нêmê§