خدا...


فقط تو

 

همينا كافيه واسم....بنده ام ...هموني ك بهش ميگي جايزالخطا....اما زاده ي خدا....همون ك گفتي از خودت، در وجودم دميدي....
همينا، ولي كلي فاصله ست بينش.....من از توام اما ازت دورم....از تو ام اما....
امسال هم داره تموم ميشه...ب سرعت برق و باد گذشت....و من چ ندونسته فرصتهاي باتو بودنو از دست دادم....چ ندونسته سر اونچه ك ميخواستمو برام خوب نبود باتو جنگيدم....چ ندونسته در لحظه تنهايي ب همه رو زدم الا تو....تو ك از من ، ب خودم نزديك تري....
خدايا..كم نبود زمانهايي ك پشت ميز قضاوت نشستمو حكم تعيين كردم...در حالي ك بدترين گناهو ميكردمو تو ميبخشيدي
خدايا...كم نبود زمانهايي ك براي خوب جلوه دادن خودم گناه ديگري رو فاش ميكردم ..درحالي ك تو ابرو دارم بودي
خدايا...كم نبود زمانهايي ك ناراحتي ام رو سر ديگري خالي ميكردم...دلش ميشكست اما من....اما من گناه كردمو دستانت را با محبت سمتم دراز كردي...با عشق نگاهم كردي و لبخند از لبانت برداشته نشد
خدايا چ فرصتا رو از دست دادم درحالي ك ميتوانستم ب جاي غر زدن باتو دردودل كنم
چ فرصتارو از دست دادم با رو زدن ب ديگران براي پر كردن تنهايي ام درحالي ك ميتوانست لحظه ي بهترين نيايش من باشد باتو...غافل از اينكه لحظاتم پوشالي شد
بدشدن...بد شدم....درحالي ك تو تا ابد با منه گنه كرده خوبي....درحالي ك هرلحظه و زمان براي مني و بامني
دروغ گفتنو دروغ گفتم...درحالي ك تو تا هميشه سعي كردي واقعيت رانشانم دهي...اگر زماني هم نديدم باز اشتباه من بود ، چون طاقت ديدن را نداشتم چشمانم را بستم
خدايا...چطور چنين جسارت پيدا كردم....چطور خودخواه شدمو چطور از تو فاصله گرفتم....
خدايا يك سال بزرگتر شدم...اما هنوز همان كودكي ام ك نيمه شب وقتي از خواب ميپرد تنها چيزي ك ارامش ميكند كتاب توست....
يك سال بزرگتر شدم اما هنوز هم با اولين مشكل حتي اگر كوچك باشد..بازهم وابسته ي توام..گره گشاي كارم تويي و تو نخواهي نميشود
يك سال بزرگتر شدم اما هنوز....هنوزهم صداي تو ارامم ميكند هنوز هم تمام اميدم ب توست هنوز هم....
سال جديد در راه ست...ترسانم ازناداني ام... ك باز ندانسته كاري كنمو دلي بشكند...حرفي بزنمو....پشيمان شوم...
خدايا سال جديد در راه است و من اينده را با تمام لحظاتو اتفاقاتش ب تو ميسپارم...از تو ميخواهم در لحظه اشتباهم دستانم را بفشاري تا ياداور بودنت باشد
خدايا...دل شكسته ام از بدي خود و تنها ارامشم بخشش توست...از بديهايم چشم بپوشان و كمكم كن بهتر باشم
خدايا...ندانسته دل شكسته ام...پشيمان شدم اما قدرت بيانش را نداشتم...يا قدرتم بده يا كمك كن تا باز با عزيزانم باشم
خدايا...رنج ديدمو سكوت كردم...بدي كردنو در دلم مخفي كردم...محبتشان از دلم رفت...اينه ي دلم را به تو ميدهم...غبارش را پاك كن تا انها را ببخشايم
خدايا...دركم بده تا ديگران را درك كنم...تا قضاوت پيشه نكنم
خدايا...ارامشم بده تا ارامش را ببخشايم بلكه اشكي را پاك كنم
خداوندا...مرا بي نياز از مخلوقاتت بگردان تا تمام عشق و محبتم ب هستي و افريده هايت بدون قيد و شرط باشد...بي هيچ چشم داشتي
خداوندا...صبرم بده تا در زمانش سكوت كنم..و توانم بده تا در زمانش مقاوت كنم و محكم بايستم و دفاع كنم...وبصيرت بده تا زمانش را متوجه شم
خداوندا...
ازم دور نشو حتي اگر دور شدم
حتي اگر چشمانم نديد و گوشهايم صدايت را نشنيد
من از توام پس بي تو نابودم
تنهايم مگذار!

                                               عاشقتم خدا



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





دو شنبه 25 / 3 / 1398 18:7 |- دخترکه تنها -|

ϰ-†нêmê§